مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

دنبال موفقیت نباشید!

نقلی هست از مرحوم انشتین که می فرماید دنبال موفقیت نباشید ، سعی کنید فرد ارزشمندی شوید.


خیلی جمله ی مهمیه و الان که تقریبا یک دوره از کارهای اداریم تمام شده و با چندی از کارمندان بیشرف و تکدی گر دولتی روبه رو شدم بیشتر درکش می کنم.


آقای عزیز عزیز! دنبال این که زود درس رو تمام کنی و موفق بشی و بعد حس کنی که مملکت ارزش تو رو درک نمیکنه و اگر زور بزنی با رانت بابا میتونی بچپی توی یک اداره و دهان مردم رو مورد عنایت قرار بدی و با این که حق یکی دیگه رو خوردی نشستی پشت میز و کار من رو راه نمی اندازی و با چرندیاتی مثل مگه چقدر حقوق می گیرند درخواست رشوه کنی، نباش!

سعی کن آدم ارزشمندی باشی.

میلیاردر هم بشی با یه سرفه کرونایی با ریق رحمت رو سر بکشی.

اینقدر خودت رو پایین نیار!


من خیلی خیلی کمتر از تو حقوق می گیرم. جدای از کارم که توی یک شرکت خصوصی هست چندین کار به صورت مردم نهاد هم انجام میدم تا بتونم ارزشمند تر باشم.

تو هم سعی کن ، شاید بتونی.

در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

بخشی از مصاحبه آقای فتاح با صدا و سیما را مطالعه کردم و بقیه اش را حوصله ام نکشید و بعد جوابیه بعضی از سران را دیدم مطمئن شدم یک عده بنگاهی مملکت را اداره می کنند.

آقای فلانی و فلانک اگر من و بقیه جوان ها هم 50 سال پیش به دنیا آمده بودیم الان جای ما فرق کرد.

افتخارات انقلاب و جبهه ی حق علیه باطل و تیم خوبها وووو مال ما بود، اجاره خانه و نرخ ارز و بنگاهی و مدیر بی شعور و غیره قسمت شما.

امیدوارم آخرتتان مثل دنیایتان آباد و به کام نباشد.


جام می و خون دل هر یک به کسی دادند

در دایره قسمت اوضاع چنین باشد


در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد


آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر

کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد


تَخَرخُر

چند وقتی این موضوع درگیرم کرده بود یک نفر که مثلا از فلان جای دنیا و با کلی دک و پوز دکتری گرفته( دست کم لازم بوده چند سال فکر مبارک رو به کار بندازه)  و چندین سال مدیر بخش های مختلف مملکت بوده ( لزوما نیازی به کار انداختن فکر نبوده) چطور می تونسته انقدر ابله باشه، یا تصمیم نگیره یا اینقدر لفتش بده که دیگه به درد نخوره، تا با این کلمه مستطاب آشنا شدم که خودش یک ایدئولوژی و منفیست می تونه تعریف بشه، تخرخر به یادداشت مرحوم دهخدا یعنی خود را به نادانی(خری) زدن و وانمود نمودن به نادانی!

این کلمه به قدری در سیاست کاربرد داره که مسئولین خودمون طول تاریخ از اون بهره مند شدند ، ترامپ هم از همین رویه داره پیروی می کنه.

مهمترین مزیت تخرخر اینه که اگر بعدا خطایی ازش معلوم شد همه پای خریت اون بذارند و نه خیانت.


یک یادداشت از کانال آقای عبدالله شهبازی در رابطه با تَخَرخُر و فواید آن:


مهدی بامداد درباره میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، وزیر امور خارجه و صدراعظم دوران متأخر قاجاریه، می‌نویسد:


«شاهکار اساسی میرزا نصرالله خان نائینی این بود که خود را به نفهمی (تخرخر) زند و طوری رفتار کند که همه او را ابله پندارند که اگر روزی عملیات سری او بروز کرد حمل بر خریت او کنند نه خیانت و برای شهرت این خصیصه سعی بسیار داشت.


 از جمله کارهایش این بود: با اینکه درشکه‌اش دم دربار حاضر بود هنگامی که از نزد شاه و یا امین‌السلطان بیرون می‌آمد که به خانه خود برود درشکه دیگری را سوار می‌شد؛ درشکه‌چی می‌پرسید که کجا بروم، جواب می‌داد منزل، درشکه‌چی می‌گفت بلد نیستم، منزل کجا است؟ مشیرالدوله با کمال تعجب جواب می‌داد مگر درشکه خودم را سوار نشده‌ام، این درشکه مال من نیست! اسب‌های درشکه او سیاه و درشکه‌چیانش مشخص بود، لکن گاهی سوار درشکه یکی از وزرا که اسب‌هایش سفید بود می‌شد و چند قدمی که به راه می‌افتاد می‌گفت ببخشید مثل اینکه این درشکه مال من نیست، من اشتباه کردم خیال کردم درشکه خودم را سوار شده‌ام.

 

ادامه مطلب ...

زنده ماندنِ شاهکار ماست

منصفانه است که همزمان با استرس و نگرانی های کم  آبی،سیل هم داشته باشیم؟

داریم به پرتگاه میرویم

امروز بعد از چندسال روی تلوزیون شبکه مستطاب سه رو باز کردم با دیدن کلیپ زمانی هنوز به اطمینان لازم نرسیده بودم تا این که کلیپ مسخره بازی اخبار شبانگاهی رو دیدم و مطمئن شدم که داریم رو به اضمحلال میریم.

آقای شریعتمداری دیگه ماشین هاشو وارد کرده و با این گرونی دلار الان بازار رانت صمت نمی ارزه باید بره یه جای نون و آب دار تر!

نماینده های مجلس ما رو ببین تو رو خدا ، باید به توپ بست.

این دو هفته جمعه ها هم میرم سر کار شدیم مث جیمبو، سر کلاس های دانشگاه از بس چرت زدم آبروم رفته فکر می کنن عملی شدیم .

خداوکیلی چه بساطی بود که اینها برای ملت درست کردن، از وکیل گرفته تا کارگر شاکیه، خود آقایون هم شاکی هستن برید رد کارتون بابا.

چکیده عملکرد این قوم رو در چهل سال بعد از انقلاب رومیشه در مدیریت دانشگاه آزاد دید که چطور میشه یک نهاد رو بحران زده کرد.

بعضی ها یک طور قیافه میگیرن انگار از نوادگان لرد کلوین هستند، جمع کن بساطتت رو .



روند نسبتا خوب

به هر حال این که در این 60 سال  دغدغه های مردم ما  از سیاه زخم و وبا و جذام و ...

 رسیدم به مسائلی مثل محیط زیست و بیکاری و تورم ، می شه به روند رو به جلوی کشور امیدوار بود.

متولی رسمی

امروز خبری از یکی از نمایندگان مجلس خوندم که از چند جهت جالب توجه بود؛

«متاسفانه به تازگی فعالیت اسنپ و تپسی که به صورت اینترنتی به ارائه خدمات می‌پردازند موجب کساد شدن بازار تاکسی‌ها شده است که مالیات و عوارض شهری هم پرداخت می‌کنند، از سوی دیگر نظارت دقیقی بر روند فعالیت اسنپ و تپسی هم وجود ندارد و چنانچه مسافری با مشکلی در روند دریافت خدمات از این موسسه‌های اینترنتی مواجه شود، متولی مشخصی برای پاسخگویی به آنها وجود ندارد.

 برای ساماندهی این بخش باید اسنپ و تپسی هم تحت پوشش مجموعه‌ای رسمی قرار بگیرند تا بتوان بر روند فعالیت آنها نظارت کرده و ضوابطی برای آنها تعیین کرد، در غیر این صورت تداوم فعالیت آنها مغایر با قانون است.»


۱- در متن اشاره شده که چون متولی مشخصی برای پاسخگویی به مسافران وجود ندارد بدون ضوابط عمل می کنند و غیر قانونی هستند، سوال این جاست که در بخش های مختلف این نظام فخیمه که متولی های گردن کلفتی هم دارد پاسخگویی به ارباب رجوع با چه کیفیتی است و چگونه انجام می‌گیرد؟


۲-ایشان ضابطه مند شدن توسط مجموعه ای رسمی را ضامن چه چیزی می دانند؟ کیفیت؟ امنیت؟ مالیات؟!


۳- تاکسی ها مالیات میدهند؟!من هم مالیات میدهم و با وجود نهاد رسمی تاکسیرانی مسیر بنده که جز مسیرهای نسبتا بالای تهران هست، اغلب بدون ماشین، با راننده معتاد،با ماشین خارج از رده، ماشین های بدون کولر ، راننده های بی ادب و بی اعصاب تشکیل می شود.

متولی کجاست؟ از این دوستان آزمایش،معاینه فنی ، و... به عمل می آید؟!


پ.ن: امیدوارم به زودی روزی را ببینم که نسل متولی های رانتی،دولتی و نظامی منقرض بشود و نمونه ی موفق تعامل مردم با مردم که در این مورد تاکسی های اینترنتی قابل ملاحظه است در همه ی شئون اجتماعی جلوه گر شود.



من چه دانم من چه دانم!

با این که چندین ماهی از دعوت مسئولین رده بالا تا متوسط کشورهای مختلف در ایران می گذرد هنوز متوجه نشدم در کشوری که حقوق کارگر ها هر 5 ماه به 5 ماه با تاخیر پرداخت می شود ، پول تشریفات و هزینه ی یک روز تعطیل شدن کشور را چه کسی داد؟

اصلا چرا باید کشوری که به قول خودتان یا ورشکسته است یا عرضه ی مدیریت مالی جزء برای پرداخت حقوق کارگران را هم ندارد این چنین شو هایی برگزار می کند؟

لابد برای تبادل ارتباطات و آشنا شدن با ایران!

 دکی ! خوب اینا رو که شاه بهتر از شما انجام می داد، ما جشن 2500 ساله می گرفتیم وقتی که دعوت سفیر و وزیر مد نبود...

اگر شما دچار محاسبه شده اید( مودبانه ی خریت) من برایتان یادآوری می کنم که کارگر توانایی تامین زندگی خود را با حقوق ماهیانه هم ندارد چه برسد به پرداخت های چند ماه یکبار.


پ.ن: یک آقایی هست در همین مملکت که 38 عنوان شغلی دارد ، اگر برای هر کدام فقط 100 هزارتومن حقوق دریافت کند ، حداقل حقوق 3 ماه یک کارگر را می گیرد.


باز گویم این سخن را گرچه گفتم بارها

می نهند این خائنین بر دوش ملت بارها


پرده های تار و رنگارنگی آید در نظر

لیک مخفی در پس ِ آن پرده ها اسرارها


مارهای مجلسی دارای زهری مهلکند

الحذر باری از آن مجلس که دارد مارها


دفع این کفتارها گفتار نتواند نمود

از ره کردار باید دفع این کفتارها


کشور ما پاک کی گردد ز لوث خائنین

تا نریزد خون ناپاک از در و دیوارها


مزد کار کارگر را دولت ما می کند

صرف جیب هرزه ها ، ولگردها ، بیکارها


از برای این همه خائن بُوَد یک دار کم

پُر کنید این پهن میدان را ز چوب دارها


دارها چون شد به پا با دست کین بالا کشید

بر سر آن دارها سالارها ، سردارها


فرخی این خیل خواب آلود مست غفلتند

این سخنها را بباید گفت با بیدارها

طاقت بیار رفیق

- هیچ فکر می کنی که ما اصلا روزگار جالبی نداریم؟

- آره ولی دولت گفته اوضاع روز به روز بهتر میشه و من خیالم راحته.

-خودت احساس وظیفه نمی کنی؟

- من کارهای مهم تری دارم.

- کار مهم تو چی می تونه باشه؟

- توی این شرایط زنده موندن.



خاک شدن

در اعصار جدید یک آبادی بود.

وقتی خاک می شد، برق و آبش هم قطع می شد.

وقتی مه می شد، برق و آبش واسه خاک شدنی که قبلا شده بود قطع می شد.

وقتی بارون میومد برق و آبش واسه ی مه قبلی که با خاک شدن  اسبق، کاه و گل ساخته بود قطع می شد.


پ.ن:

خاک شدن به حالتی از شدن گفته می شود که خاک از منابع ناشناخته ی کشورهای عربی -که خیرشان برای مسئولین و شرشان دامان ما را گرفته - به هوا خواسته و جز با تصفیه ی ریوی یا روش های پایتختی شامل وزش باد و بارش باران علاجی ندارد.


اخیرا در بحث ریز گردها و یا همان خاک شدن به خودکفایی کامل رسیده ایم و خاک شدن را فقط همت بادی طلب می کند.