مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است


تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادی جهان گیری غم لشکر نمی‌ارزد

چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر
که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد

حرف‌های ما هنوز ناتمام...

تا نگاه می‌کنی:

وقت رفتن است


باز هم همان حکایت همیشگی!


پیش از آن‌که با خبر شوی

لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود


آی ...

ای دریغ و حسرت همیشگی



ناگهان

چقدر زود 

دیر می‌شود!

بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند


نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست

کلاه داری و آیین سروری داند


تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که دوست خود روش بنده پروری داند


غلام همت آن رند عافیت سوزم

که در گداصفتی کیمیاگری داند


وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی

وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند



تو که نازنده بالا دلربایی
تو که بی  سرمه چشمون سرمه سایی

تو که مشکین دو گیسو در قفایی
به مو گویی  که:  سرگردون چرایی

هرچه هستی باش، اما باش!


با توام

ای لنگر تسکین

ای تکان‌های دل

ای آرامش ساحل


با توام

ای نور

ای منشور

ای تمام طیف‌های آفتابی

ای کبود ِ ارغوانی

ای بنفشابی

با توام ای شور، ای دلشوره‌ی شیرین

با توام

ای شادی غمگین‌


با توام

ای غم

غم مبهم

ای نمی‌دانم

هر چه هستی باش

اما کاش...


نه ، جز اینم آرزویی نیست

هر چه هستی باش

اما باش ...


درست میشه ایشاللا

دیشب از معدود شب هایی بود که فرصت کردم با یکی از دوستان صحبت مفصلی راجع به وضعیت جهان و ایران انجام بدهیم ، از عهدشکنی های مداوم ترامپ گرفته تا رنگ زلف های استادهای دانشگاه(فقط مردها) و کیفیت پایین سوخت مصرفی یدک کش های دریایی، بحث که رسید به وضعیت خودمان با بی حوصلگی مختصری طوری که خواستم دیگر این بحث جمع بشود گفتم: چی بگم برادر، درست میشه ایشاللا!


آخ که این درست میشه ایشاالا آفتی شده که تا دودمان ما را به باد فنا ندهد بی خیال نمی شود.

شاید در نگاه اول یک جمله ی بیخطر و اتفاقا مثبت ارزیابی شود ولی امان از روزی که فلسفه آن را بفهمیم که مسلمان نشنود و کافر نبیند!


 

ادامه مطلب ...