مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

رنج بیهوده در طلب علم

دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد؛


علم چندان که بیشتر خوانی

چون عمل در تو نیست نادانی


نه محقق بود نه دانشمند

چارپاپیی برو کتابی چند


آن تهی مغز را چه علم و خبر

که بر او هیزم است یا دفتر


پ.ن : در نوشته های قبلی ام در رابطه با تولید تکنولوژی های نفتی با استفاده از دانشمندان این عرصه عرض کرده بودم که مفت و دو دستی آن را تقدیم آمریکا نکنیم، حالا تخفیف میدهم و استدعا دارم که آب های آشامیدنی که از چشمه های مملکت خودمان استخراج می شوند را با نشان های خارجی نفروشیم!

آب متبرّک

هیچ جور در کت من نمی رود که برای آب، ظرف و کارگر مملکت خودمان یک نشان خارجی تولید کننده باشد.

وقتی که آب آشامیدنی را با نشان های مختلف آمریکایی و اسرائیلی در بازار خرید می کنیم، غیر این که این نشان ها روی آب ها نقش تبرکی دارند، کارایی منطقی دیگر نمی توانیم پیدا کنیم.

قسمت 22: حمالی علم

حمال علم بودن یعنی بهترین دانشگاه ما جز رتبه های سه رقمی جهان باشد و همچنان علیرغم نیازهای جامعه سعی کنیم همان دور باطل را طی کنیم.


حمال علم بودن یعنی یک کمیته برای تمام دانشگاه های یک کشور نظردهی کند.


حمال علم یعنی دانشگاه ها از تصمیم گیری برای خودشان هم عاجز باشند چه برسد به تصمیم گیری برای آینده ی یک کشور.


این سیستم نتیجه اش می شود ولنگاری و بی مسئولیتی دانشگاه ها و طبعا دانشجوها.




پ.ن : در بهترین حالت دانشجویان برای تحصیل و خدمت در خارجه تربیت می شوند و بقیه هم به جمع متوقعان مارک دار دولت در می آیند...

بغض

وقتی که؛ نه زینبی هستی که پیام آور رسالت شهیدان باشی، و نه حسینی که لاله زار عدالت و آزادگی را با خونت آبیاری کنی.

باید کتاب را بست

 

بعضی مواقع دنیا آن قدر کوچک شده که دغدغه ام می شود درس فیزک 2 لعنتی که- حالا حالا ها هم - قصد پاس شدن ندارد.

 

باید کتاب را بست.

باید بلند شد

در امتداد وقت قدم زد،

گل را نگاه کرد، ابهام را شنید.

باید دویدن تا ته بودن.

باید به بوی خاک فنا رفت.

باید به ملتقای درخت و خدا رسید.

باید نشست

نزدیک انبساط

جایی میان بیخودی و کشف.

 

پول از من کار از تو

عناوین 99درصد اخبار مرتبط با نفت و گاز و انرژی:

زمینه ی همکاری ایران با فلان جا بررسی می شود،ابراز تمایل برای همکاری کجا آباد در بخش نفت و گاز...


پ.ن :  در کل یک مفهوم دنبال می شود زمین را ما می دهیم شما کار کنید و پولش را بدهید.

چنان با افتخار حضور خارجی ها را در صنایع استراتژیک خودمان جار میزنیم که بعید می دانم خود آن ها برای حضور در یک کشور خارجی اینقدر ذوق بکنند.

شبکه های انفرادی

ای کاش با شبکه های اجتماعی آشنا نمی شدم، لااقل اینطور کمتر به تنهایی ام حساس بودم.

آن وقت اگر به محبوب نامه می نوشتم در طول فکر کردن به نامه و نگارش آن لذتی می بردم، موقع پست کردن و انتظار کشیدن هم لذتی دیگر...

ما در شبکه های اجتماعی مثل زندانیان در یک بند هستیم، با این که آنلاینیم و تنهایی همدیگر را می بینیم ، اما کاری از دستمان بر نمی آید.

در واقع باید اسم این شبکه ها را شبکه های انفرادی گذاشت تا اجتماعی.



دیر است که دلدار پیامی نفرستاد

ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

صد نامه فرستادم و آن شاه سواران

پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد

فریاد که آن ساقی شکرلب سرمست

دانست که مخمورم و جامی نفرستاد