مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

استفاده از لایو اینیستاگرام برای مذاکرات

پیشنهاد می کنم یک مجری پیدا بشود مناظرات ریاست جمهوری را بر بستر اینترنت به صورت زنده اجرا کند، کاندیدا ها برای نشان دادن حسن نیتشان مجبورند در این برنامه شرکت کنند.

تکلیف رسانه ای که در آن احترامی برای کاندیدای ریاست جمهوری  و شعور مخاطبین قائل نمی شوند چیست؟

انتخاباته

امروز از صبح تا همین حالا بیرون بودم، 

رفتیم به ستاد انتخاباتی کاندید مورد نظر و پنج ساعتی موندیم، بحث های سنگینی شد و ما فقط به تکان دادن کله کفایت کردیم.


پ.ن:

- زندگی ما تشکیل شده از سلسله انتخاب ها، حالا مهارت انتخاب آدم ها بیشتر بستگی به اطلاعاتی دارد که در اختیارش قرار می گیرند.

- انتخاب مسئولیت دارد!

 - خدایا چنان کن سرانجام کار / تو خوشنود باشی و ما رستگار

ادامه مطلب ...

تا یار که را خواهد!

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود

 گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود


 گاهی بساط عیش خودش جور می شود 

گاهی دگر، تهیه بدستور می شود


 گه جور می شود خود آن بی مقدمه  

 گه با دو صد مقدمه ناجور می شود


 گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است                 

گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود


 گاهی گدای گدایی و بخت باتویار نیست             

گاهی تمام شهر گدای تو می شود…


آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

صبر و آرام تواند به من مسکین داد


وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت

هم تواند کرمش داد من غمگین داد


من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم

که عنان دل شیدا به لب شیرین داد

دوستت دارم

« دوستت دارم » را

من دلاویزترین شعر جهان یافته ام

این گل سرخ من است.


دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق

که بری خانه دشمن

که فشانی بر دوست،

راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست!



در دل مردم عالم – به خدا –

نور خواهد پاشید

روح خواهد بخشید.


تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو

این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت

نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو

« دوستم داری؟ » را از من بسیار بپرس

دوستت دارم را با من بسیار بگو


فریدون مشیری

در مسیر کشف دوستان و اهلی شدن

گوشه ی روزنامه نوشته شده بود که در سرزمین آفتاب تابان برای افراد بدون دوست ، دوست کرایه می دهند تا با آن ها عکس دو نفره بندازد.

فلفور یاد کلام روباه مستطاب داستان شازده کوچولو افتادم که می گفت: «انسان ها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند.همه چیز را همین جور حاضر و آماده کرده از دکان ها می خرند، اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدمها مانده اند بی دوست!»


پ.ن:

می گن شما ایرانی ها استعداد ندارید وگرنه اگر ژاپن بود الان با این حجم از اراجیف تتلو برق تولید می کرد.

الان که دوست اجاره ای رو دیدم حق می دم بهشون.