مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

یا علی

من دیروز همراه (و رهبر) شما بودم، و امروز مایه عبرت شما هستم، و فردا از شما جدا مى شوم! خداوند من و شما را بیامرزد. اگر گام (من) در این لغزشگاه، ثابت بماند (و از این ضربت خطرناک رهایى یابم) این همان مطلوب ماست، و اگر گام بلغزد (و از این جهان رخت بربندم جاى تعجّب نیست زیرا) ما در سایه شاخه ها، و مسیر وزش بادها و زیر سایه ابرهاى متراکمى بودیم که در آسمان پراکنده شدند و آثارشان روى زمین محو شد (ما نیز خواهیم رفت).

من همسایه اى بودم که چند روزى در کنار شما زیستم و به زودى از من تنها جسدى بى روح و بى حرکت، بعد از آن همه حرکتها، و خاموش، بعد از آن همه گفتارها، باقى خواهید یافت. از حرکت ایستادن من، و از کار افتادن چشمهایم، و بى حرکتى اعضاى پیکرم باید شما را پند و اندرز دهد، چرا که پند و اندرز آن براى عبرت گیرندگان از هر منطق رسا و گفتار شنیدنى مؤثّرتر است.

وداع من با شما، وداع کسى است که آماده ملاقات (پروردگار) است و فردا ارزش زندگى با من را خواهید دانست و باطن من براى شما آشکار خواهد شد و آن زمان که جاى خالى مرا ببینید و دیگرى بر جاى من نشیند، مرا خواهید شناخت!

اعصاب خورد و اختراعات

این دو سه روزه خیلی خیلی علاقه دارم یه کاری انجام بدم که ربطی به پول نداشته باشه! اختراع جدید انجام بدم، مقاله بنویسم,، برم یک دوره جدید یادگیری شروع کنم...

الهی ای خالق بی مدد

الهی ای خالق بی مدد و ای واحد بی عدد،

 ای اول بی بدایت و ای آخر بی نهایت

 ای ظاهر بی صورت و ای –باطن بی سیرت،

 ای حی بی ذلت

 ای مُعطی بی فطرت و ای بخشندهٔ بی منت، 

ای دانندهٔ رازها، ای شنونده آواز ها، ای بینندهٔ نماز ها، ای شناسندهٔ نام‌ها، ای رسانندهٔ گامها،

 ای مُبّرا از عوایق، ای مطلع برحقایق،

 ای مهربان بر خلایق، عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر و بر عیب‌های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر،

 از بنده خطا آید و زَلَّت و از تو عطا آید و رحمت

رسید بهار

بسم الله الرحمن الرحیم


رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید

وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید


صَفیرِ مرغ برآمد، بَطِ شراب کجاست؟

فَغان فتاد به بلبل، نقابِ گُل که کشید؟


مَکُن ز غُصه شکایت که در طریقِ طلب

به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید