مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

به نام مادر

گویند مرا چو زاد مادر

پستان به دهن گرفتن آموخت


شبها بر گاهواره من

بیدار نشست و خفتن آموخت


دستم بگرفت و پا بپا برد

تا شیوه راه رفتن آموخت


یک حرف و دو حرف بر زبانم

الفاظ نهاد و گفتن آموخت


لبخند نهاد بر لب من

بر غنچه گل شکفتن آموخت


پس هستی من ز هستی اوست

تا هستم و هست دارمش دوست


این روزها وقتی آقا عرفان و مامانش رو میبینم به این فکر می کنم که چقدررر یک مادر باید به نوزاد رسیدگی کنه تا حتی بتونه شیر بخوره، هم دلم برای مامانم تنگ میشه و هم بیشتر ممنون خانمم میشم که توجه خاصی به همه‌ی جنبه های زندگی آقا عرفان داره و مدام بهش یادآوری میکنم که پسرمون مثل خودم قراره عاشقت بشه. امروز هم  سه تایی سومین ساگرد ازدواجمون رو جشن میگیریم.

نظرات 3 + ارسال نظر
گیل‌پیشی پنج‌شنبه 23 آذر 1402 ساعت 01:46 https://temmuz.blogsky.com/

واقعا مادران خیلی اهل ایثار و گذشت هستن.
همیشه سلامت و شاد و خوشبخت باشید در کنار هم.

خیلی ممنونم سلامت باشید

زهره شنبه 18 آذر 1402 ساعت 20:11 https://shahrivar03.blogsky.com/

واقعا که بهشت زیر پای مادرهاست...
ان شا اله که سالیان سال کنار هم شاد باشید و مدام بهانه داشته باشید برای جشن و یادبود مناسبت‌های خوب

متشکرم سلامت باشید

شازده پنج‌شنبه 9 آذر 1402 ساعت 20:22

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

احسنت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد