مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

آغاز زندگی مشترک ما

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد...


سالی که الان داریم آخرین روزهاش رو سپری می کنیم سال پر دغدغه ای بود، از همون اول اتفاقات و حوادث طبیعی تقریبا ما رو قرنطینه کرده بود تا الان که به خاطر کرونا مجبوریم کلی تدابیر اتخاذ کنیم.

از قرارداد ما با دانشگاه بگیر تا چک هایی که کشیدیم و دستگاهی که بلاخره تکمیلش کردیم...

آه کل سال رو میشه در حد یک سطر نوشت چه بی حاصل دارم عمر رو میبازم.

تا این که اتفاق مهم زندگیم افتاد و شازده بلاخره یک دوست پیدا  کرد و که قراره یک عمر با هم بسازیم و بریم جلو، اگر یک انار داشته باشیم دون کنیم و با دل خوش با هم بخوریم.

خداروشکر.

سال خوبی رو برای همه ی مردم آرزو می کنم.



انسان عاشقم آرزوست

من مکرر به دوستان گفته ام، اسلام و ادیان مى خواهند انسان عاشق تربیت کنند. نمى گویم انسان بى عقل، مى گویم انسانى که هم عاقل باشد و هم عاشق.

 نمى خواهد عاقل بى عشق تربیت کند. آنچه مى خواهد، عاشق عاقل است.

 انسانى که حساب ها را برسد، چشمهایش را باز کند، گوشهایش را باز کند، زمینه‌ها را مطالعه کند، مقتضیات را نگاه کند، استعدادها و آمادگیها را حساب کند، موانع را حساب کند، مشکلات را حساب کند، تمام اینها را حساب کند و راه مناسب را انتخاب کند. 

اما این را بداند که در زندگى، از تلاش باز ایستادن وجود ندارد. این، کارِ آدم عاشق است. در او شورى و گرمایى است که نمى گذارد آرام بگیرد. آرامش انسانهاى نومید، انسانهایى که ممکن است محاسبه آنها را به نومیدى بکشاند، در آنها نیست.  

خامش منشین


آه

پیش از آن که در اشک غرقه شوم چیزی بگوی،

هر چه باشد


خامُش منشین

                    خدا را

پیش از آن که در اشک غرقه شوم

از عشق

           چیزی بگوی!



نزدیک ساعت 5 عصر

معمولا سعی می کنم از مدار آرامشی که برای خودم درست کردم خارج نشم یعنی نه عصبی بشم و نه ناراحت!

سعی می کنم برای این کار به شکل عجیبی خودم رو نسبت به واقعیت های پیرامونم پرت نشون بدم، ولی امان از وقتی که چندتا متغییر با هم دست به دست هم بدن و در شرایطی گیر بیوفتی که مسلمان نشنود و کافر نبیند، دنیا جهنمی میشه که محاله به این راحتی ها بشه از دستش خلاص شد تو می مانی و آوار تمام ساختمان هایی که دور خودت ساختی.

فقط باید سردر گریبان باشی و سکوت کنی و تکرار این حرف مزخرف که «امیدوارم خواب باشه»

البته بعضی اوقات وقتی به این فکر می کنم که یک انسان در بهترین شرایط 650,000 ساعت عمر می کنه کمی آرام تر می شم! کلی از ساعت هاش هم که رفته

 

ادامه مطلب ...

شکیبا، بودیم و هستیم

ما شکیبا بودیم،

 

و این است آن کلامی که ما را به تمامی

 

وصف می‌تواند کرد...

 

عقلانیت عشق

عشق منطق نمی شناسد،

و عمریست پاسوز غمی شده ام که آن را قبول ندارم.


هر چه گفتیم جز حکایت دوست

در همه عمر از آن پشیمانیم

سعدیا بی وجود صحبت یار

همه عالم به هیچ نستانیم

نیایش

مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد

قیامت‌های پرآتش ز هر سویی برانگیزد

دلی خواهیم چون دوزخ که دوزخ را فروسوزد

دو صد دریا بشوراند ز موج بحر نگریزد

چو شیری سوی جنگ آید دل او چون نهنگ آید

بجز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد

 

 خدایا! مرا، درایمان، "اطاعت مطلق" بخش تا در جهان "عصیان مطلق" باشم.

خدایا! بر اراده، دانش، عصیان، بی نیازی، حیرت، لطافت روح، شهامت و تنهایی‌ام بیفزای.

خدایا! مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان، اضطراب های بزرگ، غمهای ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن.

خماری بعد از خیال

هنگام بستن چشمانم،

چشمانت را می بینم که معصومانه به من نگاه می کنی،

از غایت اضطراب چشمانم را می گشایم،

تا حقایق را ببینم.

آری من حقایق را از رویاهایت بیشتر دوست دارم.

در حقیقت باور دارم که دیگر تو را نمی بینم،

لکن در رویا با تو زندگی می کنم.

خود رویا لذت بخش است،

اما ارزش خماری بعد از بیداری را ندارد،

به خماری بعدش نمی ارزد!

خر، همان خره پالانش عوض شده.

گمان کنم اینترنت گردی، معادل امروز بیابان گردی عشاق گذشته است.

خیال!

احمد چو مرا بیند، رخ زرد چنین سرمست

او دست مرا بوسد، من پای ورا پیوست

 

وه! که چه لذتی دارد، خواندن این بیت و تصور کردنش...