مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

عصاره اقتصاد و سیاست در ده روز

عصاره اقتصاد و سیاست دنیا رو در ده روز میشه دید، پول و قدرت داشته باش، بزن و بکش و تکذیب کن.

 به تمام رسانه های دنیا هم مسلط باش و بقیه اش عین خیالت نباشه.


دیروز یک بازیگر که به خاطر بازی نقش شهریار خیلی به دلم می نشت یک ویدئو ضبط کرده بود با عنوان مرگ بر جنگ؛ با کلی آسمون رو به رسمون بستن و حرفهای خوشگل و انسانیت و عشق و از این مزخرفاتی که باهاش سر ملت رو گرم می کنند. من یک کامنت خیلی خیلی ساده گذاشتم در کمتر از 60 ثانیه طوری اینستاگرام ملعون محدودم کرد که تا دو ماه حتی برای دوستام هم نمی تونم کامنت بذارم( به پوشک آقا عرفان).


سلام استاد، اگر من با عشق در یک جا زندگی کنم و یک نفر بدون عشق به من حمله کنه من باید برای ایشان شعر بسرایم؟ سعدی هم میگه: چو دست از همه حیلتی در گسست/ حلال است بردن به شمشیر دست. ممنون می شوم پیرو فرمایش شما که ایدئولوژی باعث جنگ می‌شود، بفرمایید ایدئولوژی آغاز کنندگان جنگ جهانی اول چی بود؟


البته من با اون بخش از صحبت های استاد که مربوط به تجدید نظر در انسانیت ما هست شدیداً موافقم، ولی تا زور نداشته باشی هیچ کس واست تره هم خورد نمی کنه. دیشب این جونورها 1000 نفر رو در بیمارستان زدن تا صبح رسانه هاشون مشغول ماله کشی بودن و بایدن ملعون هم به نشانه حمایت از همین جونورهای نایس سفر کرده به فلسطین اشغالی، خلاصه این که این حماقت، جنایت و شرارت دامن همه رو میگیره محدود به مرز و نژاد و دین خاصی نیست.


پیش ما ساده ترین مسئله ای مرگ است

مرگ ما سهل تر از کندن یک برگ است

من به این باغ می اندیشم

که یکی پشت درش با تبری نیز کمین کرده ست

دوستان گوش کنید

مرگ من مرگ شماست

مگذارید شما را بکشند

مگذارید که من بار دگر

در شما کشته شوم

بولتن امروز و کمی قبل تر: بنزین ما کو؟

بنزین ما کو؟!

- این رو اینجا می نویسم که فراموش نکنم ما از هکر هم شانس نیاوردیم، سیستم کارت سوخت و چندتا تابلو تبلیغاتی رو هک کرده بودند و روش نوشته بودن بنزین ما کو؟ و باعث شد که ملت یک هفته ای بنزین آزاد بزنن. حیف که ادب اجازه نمیده واکنشی که لازمه رو به گروه هکری مذکور داشته باشم.


سمپوزیوم آب گواتمالا 

- وسط این شلوغی‌های دنیا معلوم نشد آقای احمدی نژاد داره چیکار می کنه !


دین اینترنشنال

- گیر جماعت شیرینی افتادیم که الان تبدیل به یک فرقه شدن و ایدئولوژیشون از رسانه میاد،ظاهراً مرضی فراملیتی هست.


امنیت ما کو؟!

امروز صبح حوالی ساعت 6 خبر ناراحت کننده‌ای از استاد داریوش مهرجویی کارگردان برزگ سینمای ایران و همسر ایشان شنیدم.


جنایت ته نداره؟

یک حکایتی بود طرف میره پیش قاضی شکایت میکنه که یکی اومده خونه من نصفه شب گوسفند من رو دزدیده، قاضی رو به دزده می کنه میگه: دزدیدی؟ دزده می گه: آره. 

 قاضی میگه: پس حق با صاحب گوسفنده باید بهش پسش بدی.

دزده میگه: آقای قاضی این انصاف نیست، زحمت کشیدم رفتم آمار این یارو رو درآوردم، رفتم پول دادم طناب خریدم، شب بیداری کشیدم، نصفه شبی خطر کردم پریدم توی خونه اش، گوسفند با اون وزنش رو بلند کردم بردم با خودم... قاضی میگه راست می گی والا حق با تو هم هست.

 این حکایت طرف وسط گرفتن  برای صهیونیست‌ها و فلسطینی هاست و میشه سطرهای زیادی نوشت ولی به همین حد بسنده می کنم. «خیر الکلام ما قل و دل»


دنیای ضعیف کش که از حق دور است

حق را به‌ قوی می دهد و معذور است


بیهوده سخن ز حق و باطل چه کنی؟

رو زور بدست آر که حق با زور است

جعبه فیوز و دفترچه راهنما

دو روز پیش بارون زد صفحه نمایشگر کوچیک ماشین شطرنجی شد، سنسور بنزین هم از کار افتاد. دیروز گفتم روز تعطیله یه دستی به فیوزها بکشم تا بل‌که مشکل حل بشه، دوتا از فیوزها از دستم افتاد و متاسفانه فراموش کردم چند آمپر بودن، رفتم از دفترچه راهنما نگاه کردم دیدم کلا شماره فیوزها متفاوته با چیزی که الان روی ماشین من هست، سعی کردم از خود جعبه فیوز چیزی بفهمم دیدم که پشتش یه برچسب زدن که مربوط به یک ماشین یا احتمالا یک مدل دیگست و فیوزهای فعلی متفاوته، یک فیوز رو شانسی انداختم برف پاک کن رو تونستم کار بندازم، ولی فیوز دوم رو که انداختم چراغ ABS روشن شده و نمیره :| دیگه تسلیمم، بعد از کار میبرمش پیش برقکار.

ولی خداوکیلی اینقدر تکنولوژی ماشین من هر سال به‌روز میشه که 60 تا  دستورالعمل های مختلف باید برای جعبه فیوز درست کنند؟؟ لامصب حداقل راهنمای پشت جعبه را مخصوص همین مدل بذار.

بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد!

وقتی باک ماشین رو کاملا پر می کنم، شارژ گوشی تکمیل میشه، دبه های آب رو پر می کنم و حس می کنم که تمام اقدامات لازم برای چندساعت دوام آوردن در دنیا در صورت حمله اتمی یا قحطی بزرگ را انجام دادم ترس عمیقی کل وجودم رو میگیره، جدای این همه نمایش و تبلیغات در خصوص سوخت های جایگزین و تصفیه آب و هوا و زندگی در مریخ، چیزی که هنوز به ما زندگی میده، طبیعت و مائده‌های آسمانی‌ست و هرچی که بشر خواسته درست کنه به جای ابرو چشم رو کور کرده و نهایتا با تغییر ناشیانه همون ترکیبات موجود در طبیعت به یکسری محصولات رسیده.

اگر یک روز صبح پا بشیم و دیگه آبی پشت سد نباشه، یا بریم پمپ بنزین و دیگه بنزینی نیاد، برق نداشته باشم، فکر کنم کمتر از دو هفته وضعیت آخرالزمانی پیدا می کنیم.

اونجاست که حضرت سعدی میگه:

« اعرابیی را دیدم در حلقهٔ جوهریان بصره که حکایت همی‌کرد که: وقتی در بیابانی راه گم کرده بودم و از زاد معنی چیزی با من نمانده بود و دل بر هلاک نهاده، که همی ناگاه کیسه‌ای یافتم پر مروارید. هرگز آن ذوق و شادی فراموش نکنم که پنداشتم گندم بریان است، باز آن تلخی و نومیدی که معلوم کردم که مروارید است!


در بیابان خشک و ریگ روان

تشنه را در دهان چه در چه صدف


مرد بی توشه کاوفتاد از پای

بر کمربند او چه زر چه خزف»


به عنوان شهروند این جامعه جهانی و کسی که زوج یا فرد بودن جمعیت جهان به اون بستگی داره، چیزی که به ذهنم میرسه اینه که باید واقعاً درست مصرف کنیم این امانتی که دست ماست باید به دست نسل های آینده هم برسه وگرنه شعر مرحوم فریدون مشیری رو باید زندگی کنیم:


« بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد!

به کوه خواهد زد!

به غار خواهد رفت!

*

تو کودکانت را، بر سینه می فشاری گرم

و همسرت را، چون کولیان خانه به دوش

میان آتش و خون می کشانی از دنبال

و پیش پای تو از انفجارهای مهیب

دهان دوزخ وحشت گشوده خواهد شد

و شهر ها همه در دود و شعله خواهد سوخت

و آشیان ها بر روی خاک خواهد ریخت

و آرزوها در زیر خاک خواهد مرد!

*

 

ادامه مطلب ...

مهرماه امسال و مسئله نظم نوین جهانی

از هفت سالگی به بعد این اولین مهرماهی هست که درسی ندارم که بخونم همچین هم جالب نبود. یعنی اینطور فکر میکنم که اگر باز هم به عقب بر میگشتم دوباره درس می خوندم هر چند که تقریباٌ هیچ کدوم از اهدافی که در این راه داشتم محقق نشد ولی همین مسیر هم تجربیات نابی بود که برام خیلی ارزشمند هستند.

اینقدر آدم های بزرگ و حسابی اومدن توی این دنیا که به حقشون نرسیدن که من انگشت کوچیکه اون ها هم نمی شم.

وقتی دبیرستانی بودم در شهر زاهدان یک معلم ریاضی داشتیم هر کجا هست در پناه خدا باشه، یک انقلابی درجه یک بود می گفت من زمان شاه حکم اعدام داشتم که انقلاب شد، روزهای آخر کلاس نصیحت کرد که: «بچه ها سعی کنید سالم زندگی کنید آدم آزاده ای باشید خود من هم فقط سعی می کنم وگرنه الان آدم آزاده یا تریاکی شده افتاده خیابون یا الان گوشه زندانه».


این دیگه ربطی به این نظام و کشور نداره، همه باید مطیع سیستم و نظم  جهانی باشیم، من وقتی می تونم مهندس درجه یکی باشم که از یک انیستتو همسو با نظام جهانی تاییدیه گرفته باشم، قبلا خوشبین تر بودم به این سیستم و میگفتم که دنیا به نظم سر پاست ولی این نظم دونه پراکنی برای ملت های بدبخته که وقتی کاملا آلوده شدند ضربه نهایی رو بزنن و افسار بشر رو تا جایی پیش ببرن که تو با حرص و اشتیاق بندگی کنی و... آخرش هم توی لجن زاری که به اسم جامعه واست درست کردن دست و پا بزنی.


چون هر کسی درخورد خود یاری گزید از نیک و بد

ما را دریغ آید که خود فانی کنیم از بهر لا


روزی یکی همراه شد با بایزید اندر رهی

پس بایزیدش گفت چه پیشه گزیدی ای دغا


گفتا که من خربنده‌ام پس بایزیدش گفت رو

یا رب خرش را مرگ ده تا او شود بنده خدا

کسب و کار اصیل

شنبه بود مهدی اومد دفتر بهم سر بزنه، گفت احسان یک ایده دارم اقتصادی دارم خیلی خفنه!  کاری به تلاش هایی که برای منصرف کردنش انجام دادم ندارم. 

حدود دو ساعت در ساعت تعطیلی مدارس پیاده  حرکت کردیم به سمت یک مجموعه رستوران که مصداق بارز- آفتابه لگن هفت دست و ناهار شام هیچی- دوتا غذای مختلف سفارش داریم و هر دوتا افتضاح بودند. مجددا این نظریه در من تقویت شد که اینا فقط توی اینستاگرام با چهارتا دلقکت اسم در می کنند، هیچ درکی از کسب و کاری که در اون فعال هستند ندارند.

هوای ابری پاییز و ورود به بهترین فصول سال!

هوای خنک بهشتی، ابرهای غمناک و شب‌های طولانی!

سلام به فصل پاییز.

سطح ۴۰ آر اس آی و همراهی ما تا آخر ماه

کارشناس فارس نیوز:  همه سیگنال ها به کاهش نرخ دلار ختم می شود؛ 1-درهفته گذشته دلار کاهش یک درصدی را تجربه کرد، ولی در نهایت با برخورد به حمایت سطح ۴۰ آر اس آی حمایت شد و کمی بالا رفت. 2- در محدوده قیمتی ۴۸ هزار تومانی هم سطح ۳۸ درصدی حمایت فیبوناچی وجود دارد که به دلار اجازه کاهش بیشتر را به راحتی نمی دهد.


پی نوشت:

این بهترین خبر این هفته بود برای من،خیلی خوشحالم ولی امیدوارم که سطح 40 آر اس آی و فیبوناچی دست از حمایت بردارن، چون علاوه بر بدهی های انباشته این دو سال، چهارصد و بیست و هشت هزار و سیصد و پنجاه و هشت تومان تا آخرماه بیشتر ندارم. 

چرت خماری

آقا عرفان به طور متوسط هر دو ساعت گرسنه میشه، بیدار میشه و شروع میکنه به غر زدن و وقتی دید که خواب ما سنگین تر از این حرفاست نعره میکشه.

این باعث میشه که توی یک خواب 6 ساعته حداقل 3 بار بیدار بشیم و کلی تشریفات به جا بیاریم.

و در نهایت سر کار چرت های کوتاه بزنم با چهره‌ی غلط اندازی که برام درست شده ترکیب جالبی شده.