مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

آغاز زندگی مشترک ما

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد...


سالی که الان داریم آخرین روزهاش رو سپری می کنیم سال پر دغدغه ای بود، از همون اول اتفاقات و حوادث طبیعی تقریبا ما رو قرنطینه کرده بود تا الان که به خاطر کرونا مجبوریم کلی تدابیر اتخاذ کنیم.

از قرارداد ما با دانشگاه بگیر تا چک هایی که کشیدیم و دستگاهی که بلاخره تکمیلش کردیم...

آه کل سال رو میشه در حد یک سطر نوشت چه بی حاصل دارم عمر رو میبازم.

تا این که اتفاق مهم زندگیم افتاد و شازده بلاخره یک دوست پیدا  کرد و که قراره یک عمر با هم بسازیم و بریم جلو، اگر یک انار داشته باشیم دون کنیم و با دل خوش با هم بخوریم.

خداروشکر.

سال خوبی رو برای همه ی مردم آرزو می کنم.



امروز دوم اسفند

اسفندماه رو همیشه دوست داشتم ، حال و هوای عید و تق و لق شدن کلاس ها و بوی عیدی بوی پول! 

همیشه حس خوبی برام داشته وقتی بچه تر بودم عیدها به شهر مادر سر می زدیم و با بچه های دایی و خاله ها همبازی می شدیم و بعدش هم اگر مدرسه نمی رفتم تا نزدیکای تابستون همون جا موندگار بودیم.

امسال اسفند ماه فوق العاده ایه، آخرین ایام سال آخرین روزهای قرن 14، فکر می کنم نزدیک 26 ساله می شم و باید یک کارنامه برای خودم تنظیم کنم.

امسال خانواده ی نسبتاً کوچیک ما بزرگتر می شه و چه اتفاق خوبیه، یک امید جدید ، یک خانواده جدید و یک تیم جدید

پرونده های مالی شرکت هم توی این ماه می بندیم و با این که تا حالا به سود دهی نرسیدیم ، من همچنان امیدوارم و به تیممون باور دارم.

انتخابات امسال هم با تنظیم یک لیست از افراد خبره برای مجلس بستم به امید این که تاثیر مثبتی برای آینده فرزندانم داشته باشه.


بالنی خواهم ساخت...

با توجه به وضعیت مسکن و رقم هایی که -مسلمان نشنود،کافر نبیندش- چند وقتی هست که به فکر ساختن یک بالن هلیومی افتاده ام...

تا در زمان مجردی  بالای دانشگاه ببرم و ساکنش شوم، بعد از ازدواج هم روی خانه عیال پارکش کنم و زندگی را شروع کنم!


پ.ن: با قناعت ما باید موجبات آسایش و تدیّن مدیران و نمایندگان عزیز ملت فراهم شود