مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

انسان عاشقم آرزوست

من مکرر به دوستان گفته ام، اسلام و ادیان مى خواهند انسان عاشق تربیت کنند. نمى گویم انسان بى عقل، مى گویم انسانى که هم عاقل باشد و هم عاشق.

 نمى خواهد عاقل بى عشق تربیت کند. آنچه مى خواهد، عاشق عاقل است.

 انسانى که حساب ها را برسد، چشمهایش را باز کند، گوشهایش را باز کند، زمینه‌ها را مطالعه کند، مقتضیات را نگاه کند، استعدادها و آمادگیها را حساب کند، موانع را حساب کند، مشکلات را حساب کند، تمام اینها را حساب کند و راه مناسب را انتخاب کند. 

اما این را بداند که در زندگى، از تلاش باز ایستادن وجود ندارد. این، کارِ آدم عاشق است. در او شورى و گرمایى است که نمى گذارد آرام بگیرد. آرامش انسانهاى نومید، انسانهایى که ممکن است محاسبه آنها را به نومیدى بکشاند، در آنها نیست.  

اجنبی ز قاعده کار عالمیم

ما اجنبی ز قاعدهٔ کار عالمیم

بیهوده گرد کوچه و بازار عالمیم

 

دیوانه طینتیم زر و سنگ ما یکیست

اینیم اگر عزیز و گر خوار عالمیم

 

با مرکز و محیط نداریم هیچ کار

هست اینقدر که در خم پرگار عالمیم

 

ما مردمان خانه بدوشیم و خوش نشین

نی زان گروه خانه نگهدار عالمیم

 

حک کردنی چو نقطهٔ سهویم بر ورق

ما خال عیب صفحه رخسار عالمیم

 

با سینه برهنه به شیران نهیم رو

انصاف نیست ورنه جگردار عالمیم

 

وحشی رسوم راحت و آزار با هم است

زین عادت بد است که آزار عالمیم

ما حدود را شکسته ایم

عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست

عشق گوید راه هست و رفته‌ام من بارها

عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد

عشق دیده زان سوی بازار او بازارها

ای بسا منصور پنهان ز اعتماد جان عشق

ترک منبرها بگفته برشده بر دارها

عاشقان دردکش را در درونه ذوق‌ها

عاقلان تیره دل را در درون انکارها

عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست

عشق گوید عقل را کاندر توست آن خارها

هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن

تا ببینی در درون خویشتن گلزارها«1»

 

ــ شما زندگی خیلی منزوی داشته اید، شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بین‏ المللی را مطالعه نکرده ‏اید. تحصیل شما مربوط به علوم الهی است، شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگی اجتماعی درگیر نبوده‏ اید. آیا این در ذهن شما این شک را به وجود نمی‏ آورد که ممکن است عواملی در این معادله باشد که شما نمی‏ توانید درک کنید؟«2»

ــما معادلۀ جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی‏ ای که تا به حال به واسطۀ آن تمام مسائل جهان سنجیده می‏ شده است را شکسته‏ ایم. ما خود چارچوب جدیدی ساخته‏ ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته‏ ایم. از هر عادلی دفاع می‏ کنیم و بر هر ظالمی می‏ تازیم، حال شما اسمش را هرچه می‏ خواهید بگذارید. ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت. امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمان ها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایۀ نفوذ سرمایه ‏داران و قدرتمندان که هر موقعی که خواستند هرکسی را محکوم کنند، بلافاصله محکوم نمایند. آری با ضوابط شما من هیچ نمی‏دانم و بهتر است که ندانم.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-     1- دیوان شمس مولوی

2-     2- مصاحبه خبرنگار هفته نامه تایم آمریکایی با امام خمینی