مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

تلخ ترین مکالمه معاصر!

- چرا من نمی تونم این مخاطب رو فالو کنم؟


- بلاکت کرده

معامله پر ضرر زمان و دانش در تلگرام

من در تلگرام عضو و مشترک حدود 30 گروه و کانال هستم،

 امروز به نتیجه ی جالبی رسیدم؛ اگر هر روز به طور میانگین 20 پیام از هر کانال یا گروه دریافت کنم ، روزانه 600 پیام دارم که باید مطالعه کنم،حالا اگر برای هر پیام فقط 15ثانیه وقت بگذارم می شود 150دقیقه یا به عبارتی دو و نیم ساعت،اگر این رویه را برای یک ماه ادامه بدهم حساب ساعاتم می شود 75 ساعت و نکته ی اصلی اینجاست که، اگر یک درس سه واحدی را 3ساعت حساب کنیم،با احتساب دقیق و سر وقت برگزار شدن کلاس ها،هر ماه 12 ساعت سر کلاس هستم.

و این یعنی به اندازه بیش از 24واحد درسی در یک ماه، من در  تلگرام هستم!


با وجود استفاده از یک برنامه (تلگرام) و بدون در نظر گرفتن زمان پاسخ دادن و گفتگو، باز هم ساعت های زیادی صرف این برنامه می شود که دو حالت دارد:

1-دریافت اطلاعات توسط این گروه ها و کانال ها، که با توجه به زمان مصرف شده تا امروز راه حل سریع و مطمئنی نبوده است.

و هرگز یک کانال تلگرام منبع یک مبحث نمی تواند باشد.


2-به اشتراک گزاری اطلاعات که آن هم با ساعات صرف شده برای کسب اطلاعات (مطالعات،مشاهدات،درس و...)همخوانی ندارد و مابقی به صحبت های بی خود منجر می گردد.

پسا مدرنیته و دردسرهایش

ساعت 1:35 بامداد از خواب پریدم، بدون معطلی واژه ای که این همه مدت دمار از روزگارم در آورده بود را جستجو کردم تا به ماهیتش پی ببرم،اما در این جستجوها به تعریفی که می خواستم نرسیدم ،از این رو تصمیم گرفتم خودم در این باره دست به قلم ببرم:

قبلا_حدودا 30 یا 40 سال پیش _ اگر به دختری علاقه مند بودید که از قضا اهل شعر و ادب و هنر هم بود می بایست حتما سری به تئاترها ،گالری ها و... میزدید ،هر چقدر هم که فلک زده و مفلس بودید سرانجام  با نوشتن یک نامه و نهایتا چند بیت شعر به مقصود می رسیدی.حتی برای خودی نشان دادن اگر لازم بود ضرب شصتی هم به رقیب نشان می دادیم.

حتی قبل ترها هم کار ساده تر می نموده است!

مثلا  خود را برای پری ها این چنین وصف می کردیم:


"پریا!

قد رشیدم ببینین

اسب سفیدم ببینین:

اسب سفید نقره نل

یال و دمش رنگ عسل،

مرکب صرصر تک من!

آهوی آهن رگ من!

 

گردن و ساقش ببینین!

باد دماغش ببینین! . "

حالا معشوقه از گالری و تئاتر به اینیستاگرام و تلگرام  آمده،با این که اهل هنر است ،شعرهای کهن هیچ تاثیری در جلب توجه او ندارد؛ چرا که مجبوری همراه با شعر معنی و منظور کلمه به کلمه ابیات را هم بفرستی-تا بل که التفاتی کند-.

افسوس که شدت علاقه را نمی توان با استیکر  و بلاک کردن رقیب هم نشان داد.

ایجاد دایرکت و آسمان ریسمان بافتن هم برای ما افت دارد،شاید با افزایش تعداد فالور به نتیجه رسیدیم.


پ.ن: از 30،40 سال قبل که به مدرنیسم رسیدیم آه و زاری شعرا فاز دیگری به خود گرفت و شد که :"هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود/که به بازار تو کاری نگشود از هنرم"

و اکنون در پسا مدرنیته بی آن که شاعری داشته باشیم سردرگریبان تر از گذشته به انتظار یار نشسته ایم!