مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

این آخرین بازی دوران کودکیته!

یک زمانی میرسه که آدمهایی که می‌شناختی از آدم هایی که الان می‌شناسی یا شاید بعداً  خواهی شناخت بیشتره، نمی‌دونم توی چه مقطع زندگی هر آدمی اون زمان برسه ولی قطعا دلگیر ترین دوره عمرشه... برای پیرها قطعیه ولی جوان ها رو نمیدونم !

همیشه فکر میکنم پیرها چطور این همه درد خاطرات گذشته رو به دوش میکشن، این که شاید تو آخرین نفر هر جمعی که باهاش خاطره داشتی باشی...

یک جایی یک جمله خوندم که بعضی وقتا عجیب توی ذهنم می‌چرخه و این بود که یک روز بدون این که بدونی آخرین فوتبال یا دوچرخه عمرت رو توی بچگی انجام میدی و میری خونه و دیگه تمام.


از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن

فردا که نیامده‌ست فریاد مکن


بر نامده و گذشته بنیاد مکن

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

نظرات 2 + ارسال نظر
گیل‌پیشی یکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت 23:09 http://Www.temmuz.blogsky.com

عمرم کوتاه باشه دوست دارم، منفعتی که واسه جامعه ندارم.

خدا نکنه، صدساله بشید در کنار خانواده هنوز کلی راه دارید

گیل‌پیشی یکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت 21:39 http://Www.temmuz.blogsky.com

همین الان هم این شرایط برای من حاکم هست. افرادی که میشناختم و برام عزیز بودند، فوت شدن. هم‌سن‌های فامیل و کوچکترها هم که اهل رفت و آمد نیستند، گاهی حتی ۲۰ ساله ندیدیشون. آدم حس غربت داره.

خیلی اوضاع غریبانه میشه، ولی زندگی همینه ما در بهترین حالت ۶۵۰،۰۰۰ ساعت بیشتر زنده نیستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد