ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
الزا : من گفتم دیگه هرگز تو را ترک نمی کنم...
ریچارد: ترکم نخواهی کرد، ولی خود منم یک کارهایی دارم، جایی که من میرم تو نمی تونی بیایی، توی کارهام نمی تونی شرکت کنی.
من بلد نیستم نقش آدم های اصیل و شریف را بازی کنم، ولی فهمیدن این که توی این دنیای درهم و برهم گرفتاری سه انسان حقیر خیلی بی اهمیته کار مشکلی نیست، یه روز خودت هم اینو می فهمی!