مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

چرا باید اینجا بود؟

- می دونستی می خواستم از دستت خلاص بشم، ولی وایسادی!
- وایسادم چون هر وقت که با آجر می زدی توی سرم یا می گفتی که بو میدم بهم بر می خورد، ولی هیچ چیز به سختی اون نبود که هر روز زندگیم رو به بطالت می گذروندم.


پ.ن:
این دیالوگ بین استاد چیفو و پاندای کونگ فو کار رو باید با طلا نوشت!
هر وقت که به بودن در جایی شک می کنم این انیمیشن رو نگاه می کنم.