مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

رسید بهار

بسم الله الرحمن الرحیم


رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید

وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید


صَفیرِ مرغ برآمد، بَطِ شراب کجاست؟

فَغان فتاد به بلبل، نقابِ گُل که کشید؟


مَکُن ز غُصه شکایت که در طریقِ طلب

به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید

امسال هم رفت

امسال 1401 بود که چند ساعت دیگه به تاریخ می‌پیونده و یکی از این عددهای دهگان این چهار رقمی  ما یکی یکی رخت سفر بر می‌بندیم و می‌ریم.

امیدوارم که با دل خوش و خندان بریم.

البته سال آینده رو یک فرصت جدید میدونم که خدا به من خانواده ام دوباره بخشیده بعد از قسر در رفتن از زلزله تاریخی بندر اسکندرون. ( با احتساب چپ کردن سال 98، حضرت عزرائیل 0 - احسان2)


سال نو مبارک باشه، امسال سال نو رو دوباره با بوی عطر درختان مرکبات شروع کردم و رفتم به دوران کودکی و بوی نارنج و پرتقال های دزفول، برای من سال های کودکی عید همین معنی رو میداد، بازی با میلاد، بوی عطر نارنج و پرتقال و پول های عیدی، یک سالی هم با پول عیدی رفتیم اسکیت خریدیم، چقدر چسبید... یک سال هم تصمیم گرفتیم بریم با پول عیدی درایور 2 پلی استیشن بازی کنیم

امیدوارم سال آینده سال اتفاقات عالی باشه.

چند ساعت بیشتر به تحویل سال نمونده و من مثل باباها هنوز سرکار هستم