مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

املای اول دبستان

کلاس اول دبستان که بودم بعد از چند ماهی که بالاخره نوشتن را یاد گرفتیم.

معلم چند جمله گفت که داخل کتاب یادداشت کردیم.

بعد از یادداشت ها گفت که :《کتاب ها را داخل کیف بذارید و دفتر خود را باز کنید》،بعد از آماده شدن کلاس، معلم شروع کرد به گفتن همان جملاتی که بیشتر در کتاب نوشتیم...

من هم که تجربه ای راجع به املا و امتحان نداشتم با خودم گفتم که این ها داخل کتاب هستند و با نگاه کردن به کتاب بهتر می شود نوشتشان.

باز کردن کتاب همانا و سیلی معلم و صورت یک طفل هفت ساله!


ای کاش قبل از گرفتن امتحان به من گفته می شد که امتحان چیست، نه این که با نوازش نه چندان محبت آمیز بفهمم که تقلب یعنی چه!



نوآموز را ذکر و تحسین و زه

ز توبیخ و تهدید استاد به


پ.ن:

به مدد تکنولوژی قریب به  اتفاق همه ی دوستان همکلاسی دبستان را پیدا کرده  ایم و دور هم با تشکیل یک گروه تلگرامی ،خاطرات 14 سال پیش را مرور می کنیم.