مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما

آب روی خوبی از چاه زنخدان شما


عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده

بازگردد یا برآید چیست فرمان شما


کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت

به که نفروشند مستوری به مستان شما


بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر

زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما


با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته‌ای

بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما


عمرتان باد و مراد ای ساقیان بزم جم

گر چه جام ما نشد پرمی به دوران شما


دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید

زینهار ای دوستان جان من و جان شما


کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند

خاطر مجموع ما زلف پریشان شما


دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری

کاندر این ره کشته بسیارند قربان شما


می‌کند حافظ دعایی بشنو آمینی بگو

روزی ما باد لعل شکرافشان شما


نسبیت زمان و بخت خوابیده

انشتین معتقد بود مثال زدن یک روش آموزشی نیست بلکه خود آموزشه،روی همین حساب پیچیده ترین مباحث علمی جهان رو طوری بیان می کرد که از یک فرد بیسواد تا دکتری کوانتوم منظورش رو می فهمیدند و به عنوان یک معلم بهش احترام می گذاشتند شاید یکی از دلایل محبوبیت این دانشمند هم همین بوده باشه.

در رابطه با نسبیت میگه اگر زمانی رو با دختر مورد علاقه ات بگذرونی اون زمان به نسب زمانی که مشغول کار دیگه ای هستی زودتر میگذره!

حدود یک ماه پیش گوگل پلاس پیام داد که داریم جمع میکنیم و بیایید از مطالبتون بک آپ بگیرید، یادم اومد حدود ۸ سال پیش با چه ذوقی از اون سرویس بی توفیق گوگل استفاده می کردم و کل روزهایی که گذشتن رو مرور کردم.

این حس رو موقع جمع شدن یاهو مسنجر هم تجربه کردم.

کلا دانشگاه اومدنم تغییر چندین و چند لایه در زندگی و افکارم بود،آدم هایی که دیدم و شناختم،افکاری که داشتم،کارهایی که کردم،برداشت هایی که داشتم و...

راستش خیلی هم بد نیست بلاخره دیر یا زود آدم باید با واقعیت های زندگی روبه رو بشه حالا واسه هر کس متفاوته، واسه انشتین یه جور واسه بودا یه جور واسه خدمتگزار هم یه طور دیگه.

فکر میکنم این روزها حال پیرمردهای همیشه عصبانی رو بهتر میتونم درک کنم،کسایی که یک عمر دویدن ولی دیگه دلخوشی هاشون یا پوشالی بوده یا از دست دادنش. وای که چقدر از داستان و فیلم مردی به نام اوه خوشم اومد.

امروز نسبت به هفته پیش افسرده ترم آخرین مناقصه ای که شرکت کردیم هم آخر شدیم و دیگه داره باورم میشه خیلی خیلی بدشانسم!

ولی خوب هنوز کم نیاوردم ،خدا با ماست.