مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

حرم در پیش است و حرامی در پس

شبی در بیابان مکه از بی خوابی پای رفتنم نماند. سر بنهادم و شتربان را گفتم دست از من بدار.


پای مسکین پیاده چند رود

کز تحمل ستوه شد بُختی


تا شود جسم فربهی لاغر

لاغری مرده باشد از سختی


گفت: ای برادر! حرم در پیش است و حرامی در پس. اگر رفتی بردی وگر خفتی مردی.


خوش است زیر مغیلان به راه بادیه خفت

شب رحیل ولی ترک جان بباید گفت 

پ . ن: خدایا ما را از شر حرامیان در مسیر در امان بدار 

نظرات 1 + ارسال نظر
شازده دوشنبه 7 مهر 1399 ساعت 08:30

الهی امین

آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد