مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

مهندس تاریخ دان

وقتی که کتاب های مرجع ما و سرفصل های رشته ی ما مربوط به 100 سال پیشه، ما مهندسی نمی خونیم،

بل که تاریخ می خونیم.

 

 

 

پ.ن:

گفت و گوی یکی از دوستان منتقد به سیستم آموزشی!

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 15:10

دست از تقلید برداریم؟!!! یعنی چی؟ مگه ما مرجع معتبر وطنی داریم؟!!! هر رشته و علمی یه سری مراجع معتبر تو دنیا داره که توسط نخبگان او دانش نوشته شده. تو کشور ما تو رشته های فنی چند استاد با اعتبار جهانی هست که کتاب داشته باشن!!!
متوجه مفهوم پاسختون نشدم

متن زیر از دکتر شریعتی منظور بنده رو بیان می کنه:

روزی که ما مسلمان‌ها پول داشتیم، زور داشتیم، فرنگی‌ها از ما تقلید می کردند. استادهای دانشگاههای اسپانیا، ایتالیا، فیلسوف‌ها و دانشمندهای اروپا، وقتی می خواستند درس بدهند، قبا لباده ملاهای ما را به تن می کردند، یعنی که ما هم بوعلی و رازی و غزالی ایم!

همون که باز، استادهای دانشگاههای ما امروز، تو جشن‌ها، می پوشند، تا خود را به شکل استاد‌های دانشگاههای اسپانیا، ایتالیا، فرانسه و انگلیس بیارایند! یعنی که ما هم شبیه کانت و دکارتیم! ببین که لباده های خودمان را هم باید از دست فرنگی ها به تن کنیم!

صنعتگرهای مسیحی در اروپا! تقلب که می کردند، مارک "الله" را روی جنس های خودشان می زدند، یعنی که این ساخت اروپا نیست کار بلخ و بخارا و طوس وری و بغداد و شام و مصر و اسلامبول و قرناطه و قرطبه و اندلس است. حتی روی صلیب، مارک "الله" می زدند!

فرنگی ها مثل مغول ها: "آمدند و سوختند و کشتند و بردند و ..." اما نرفتند!


طلاهامان را بردند و ما را فرستادند دنبال عصر طلایی- دنبال نخود سیاه.

هشتصد سال پیش، اولین بار، دسته ای از جوانان ما، - "فتیه المغربین" - آمریکا را کشف می کنند و هشتصد سال بعد، آمریکا پیر جوان ما را ... - چه بگویم! آنها بیدار شدند و ما بخواب رفتیم. مسیحی ها و جهودها یکی شدند و ما صدتا. آنها پولدار شدند و زوردار و ما فقیر و ضعیف!
و کار ما؟

یک دسته‌مان هنوز هم مشغول کشمکش های قدیم‌اند و نفهمیدند که در دنیا چه خبرها شده است. یک دسته هم که فهمیده‌اند دنیا دست کیست، نشسته‌اند و مثل میمون، آدم ها را تماشا می کنند و هر کار آنها می کنند، اینها اداشان را در می آورند!

و در چشم اینها، فقط فرنگی ها آدم اند! آدم حسابی اند، چون فرنگی ها پول دارند، زور دارند. ما ها دیگر فقیر شدیم، خوبی هامان هم حقیر شده، آنها که پولدار شدند، عیب‌هاشان هم هنر شده!

آنها می خواهند همه مان و همه چیزمان را میمون بار بیارند و میمون‌وار: و استادهامان را، شاعرهامان را، بزرگ هامان را، شهرهامان را، خانواده هامان را و ... حتی بچه هامان را! آنها فقط از یک چیز می ترسند، از این می ترسند که ما دیگر از آنها "تقلید" نکنیم.

چطور می شود که از انها تقلید نکنیم؟ کاری کنیم که بتوانیم خودمان "بفهمیم". آنها فقط از "فهمیدن" تو می ترسند. از"تن" تو- هر چقدر هم قوی بشی- ترسی ندارند، از گاو که گنده تر نمیشی، می دوشنت، از خر که قوی تر نمیشی، بارت می کنند، از اسب که دونده تر نمیشی، سوارت می‌شند!

آنها از "فکر" تو می ترسند.

اینه که بزرگ‌هائی که "فکر" دارند، باید فقط به چیزهای بیخودی فکر کنند، بچه ها را هم باید جوری بار بیارند که هر کاری یاد بگیرند و فقط و فقط بلد نباشند "فکر" کنند! بچه‌هایی باشند نونوار تر و تمیز، چاق وچله، شاد و خندان، اما ... ببخشید!

شاد و خندان، اما ... ببخشید!

از چه راه؟ از این راه که عقل بچه هامان را از سرشان به چشمشان بیارند! چطوری؟ با روش آموزش و پرورش مدرن آمریکائی، سمعی، بصری!

یعنی باید چشمات فقط کار کند، یعنی باید گوشات فقط کار کند، چرا؟ برای اینکه آن چیزهایی را که پنهان می کنند و پنهانی می کنند نبینی، برای اینکه آن کارهایی را که یواشکی و بی سرو صدا می کنند، نشنوی.

و آنها هر چه می کنند، هرچه می‌آرند و می برند هم "پنهانی" است هم "بی صدا"!.

مریم دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 13:28

یادش بخیر استاد ما سرکلاس اینو میگفت...و مارو مجبور میکرد همیشه ورژن جدید کتابی که درس میدادو بخریمو بخونیم(از اون مرجع درس میداد و مدام اطلاعاتشو به روز میکرد) و مجبورمون میکرد نرم افزارهای روز رشتمون رو یاد بگیریم

درود بر شما و استاد شما،
ای کاش که همه ی ما، به خصوص استاد ها و اون بالاسری هایی که مسئول تصویب سرفصل های رشته ها هستن به خود بیاییم و دست از تقلید برداریم.

هم راز یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت 17:00

سلام علیکم :)
پست پایینی بسیاررر جالب بود،
آره واقعا :))))))

دوستتون اشتباه میگن یه جورایی:
علمی که در اختیار داریم دو شاخه میشه
یکی علم پایه و قدیم
یکی هم علم روز

شب قدر هم اومد...التماس دعا

سلام وقت بخیر!

متشکرم

البته حرف شما رو قبول دارم،
ولی چیزی که الان ما یاد میگیریم و به ما آموزش داده میشه کاربرد علم هست نه خود علم!
توی همین کاربرد هم اطلاعات 100 سال پیش دستگاه ها رو به ما میدن و ما هم خوشحال از این که همسطح کشور های پیشرفته دانشگاه داریم!

محتاج دعا هستیم، دعای ما که از سقف مسجد بالاتر نمیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد