مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است
مسیحای جوانمرد

مسیحای جوانمرد

هر روز بی تو روز مبادا است

نوشته ثابت

« به نام خدای مستضعفان »

  اگر به مطالبی برخوردید که احیانا با مبانی تمدن و مدرنیسم در تداخل بود،خورده گیری نفرمایید. گفته شده حرف نشخوار آدمیزاد است،و این جوازی است بر سخن پراکنی بنده!

 

 

در این قرن من با قدرت سر انگشتان و لطف تکنولوژی می توانم نظاره گر حرکت سیارات و جنبش اتم ها باشم، دموکراسی مرا قادر می سازد تا آزادانه سخن بگویم و گاها عمل بکنم ، می توانم گلی را ببویم و یا در جریان حرکت مورچه ها تداخل ایجاد کنم، به نام علم و پایه های فرضی آن، من مغرورترین موجود در روی زمینم، اعتقاد من انسان بر این است که اختیار هر چیزی را دارم ، هر روز منتظر خبر جدیدی هستم که دسترسی من را به دنیا آسان تر کند و حس بهتری به من ببخشد، اما نمی دانم که کیستم و این چنین است که انسان می شود بزرگ ترین سوال این قرن، انسان و تمام نیاز هایش؛ از آزادی گرفته تا حیات...

"ابسوردیته یعنی بِلافهم، بیهودگی، عبث. همه چیز به بیهودگی منجر می‌شود، و این طبیعی است که منجر شود، چون همه چیز برای انسان است و انسان نمی‌دانیم که برای چیست، برای این‌که نمی‌دانیم که کیست. چه عواملی انسان را به بحران کنونی کشانده است؟ در عین حال که فاجعه قرن بیستم، فاجعه یأس فلسفی، بحران انسانی، بیهودگی و عبث است، فلسفه، هنر و ادبیات بر پایه ابسوردیته و عبث شکل می‌گیرد، و آنچه که فکر نو و فکر مد مربوط به برچسب قرن بیستم دارد، عبث بودن آن است."[1]

اما پاسخ سوال پس از این قرن ها کدام است؟ در مسیر این سفر حیرت انگیز و سرشار از مکاشفه خوش وقتم که همراه من هستی،شاید نومیدی که چرا پیش تر نیامده بودی؟ اما اینک که آمدی عزیزتر از پیشی.


نه ما را در میان عهد و وفا بود

جفا کردی و بد عهدی نمودی

به یک بار از جهان دل در تو بستم

ندانستم که برگردی به زودی

هنوزت گر سر صلحست باز آی

کزان مقبول تر باشی که بودی[2]

 

"مسیحای جوانمرد" سفریست به اندازه زندگی یک انسان، از آدم و حوا گرفته تا تو و من! و یادداشتی برای تمام کسانی که چون من عهد بستند و بد عهدی کردند و هوای دیگری در سر دارند.



[1] - کتاب انسان بی خود،دکتر علی شریعتی

[2] - سعدی

نظرات 13 + ارسال نظر
یه رهگذر واقعی ! چهارشنبه 20 آذر 1398 ساعت 23:00

آقای خدمتگزار !
به خدا قسم پیامم کامل تایید نمیشه

احتمالا اگر گوشی آیفون دارید مشکل از گوشیه ، اگر اندروید مشکل از مرورگره

یه رهگذر واقعی ! چهارشنبه 20 آذر 1398 ساعت 22:22

حسن ظن نداشتم بهتون خب

من اهل سانسور کردن نیستم

یه رهگذر واقعی ! چهارشنبه 20 آذر 1398 ساعت 22:12

شما پیام منو پاک نمی کنید ؟
طولانی تر نوشته بودم

نه! چرا باید همچین کاری کنم؟؟
تازه اینجا دسترسی برای حذف بخشی از متن ندارم

یه رهگذر واقعی ! چهارشنبه 20 آذر 1398 ساعت 20:32

وبلاگ تون خوبه
قلم تون خوب تر !
بدبختی هاتونو با قلم طنز می نویسید ، جالب میشه

خیلی ممنونم محبت دارید عزیز رهگذر

مقداد چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت 21:02

سلام برادر وبلاگ خوبی داری. من همیشه وبلاگتو میخونم.

سلام و عرض ادب،
متشکرم نظر لطف شماست،قدمتون روی چشم

علی چهارشنبه 27 اردیبهشت 1396 ساعت 07:08 http://eshqh.blogsky.com/

سلام
فرهیخته
امید سلامت و آنچه خواهی
عالی می نویسی
میام بازم

سلام دوست عزیز،
بسیار سپاسگزارم . عزتتان مستدام

روشنک خانوم شنبه 23 اردیبهشت 1396 ساعت 05:38

منم نظرم مثله ایشونه / .
ولی من مطمئنم گیج نمی‌زنم
مهارت بالایی در استتار دارید

خواهش می کنم،
به خاطر مهارت پایین بنده در ارائه است.
به نتیجه زیاد توجه نمی کنم می خوام حرفم رو کامل بزنم

روشنک بنت سینا پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 ساعت 06:40 http://dokhtarelor.kowsarblog.ir

منم چیزی متوجه نشدم
فقط میدونم شبیه سیاستمدارا شد

متن خیلی داغونه کمی ویرایشش کردم

/ دوشنبه 4 خرداد 1394 ساعت 21:05

زیبا و تامل برانگیز بود
نمیدونم شما مبهم حرف میزنی یا من گیج میزنم...شایدم بخاطر تمرکز کافیه که ندارم...بعدا باز میخونم...شاید اندکی فهوای کلامتونو دریافتم

از دقت نظر شما در مطالب بی نهایت سپاسگزارم

/ دوشنبه 4 خرداد 1394 ساعت 19:07

نوشته های دکتر شریعتی یکم....
و توصیه میشه تا زمانی که اعتقادات محکم نیست خونده نشن...
شما کتابای شهید مطهری رو خوندید؟

خب اگر جواب سوال رو داریم...الان دقیقا سر چی بحثه؟
یعنی میخواید بگید که اینکه انسان به این بحران کنونی رسیده بخاطر اینه که خودشو زده به نفهمی؟
نمیدونم از شعر اینطور برداشت کردم
عجب با اومدن به این وبلاگ به چالش کشیده شدما

جواب سوال دوباره سواله! چه کسی می تونه مسیحای جوانمرد باشه؟
شاید ما به زمین آمدیم تا مسیحای جوانمرد باشیم!

"جوانمرد گفت: خدایا! نماز می خوانم و روزه می گیرم، حج می گزارم و زکات می دهم، انفاق می کنم و می بخشم، نه غیبتی و نه دروغی و نه حرامی،اما این نیست آنچه تو می خواهی، دلم راضی نمی شود، می دانم که چیزی بیش از اینها باید کرد.
خدا گفت: آری، چیزی بیش از اینها باید کرد. و آن گاه عرش را بر شانه های او گذاشت و گفت: این است آنچه می خواهم، اینکه عرشم را بر دوش بگیری، امانتم را.
جوانمرد گفت: سنگین است، سنگین است، سنگین است، شانه هایم دارد می شکند، نزدیک است که عرشت بر زمین بیفتد.
خدا گفت: یاری بخواه، جهان هرگز از یاران خالی نخواهد بود. و جوانمرد فریاد برآورد که: ای جوانمردان، یاری، یاری، یاری ام کنید، عرش خدا بر پشت ما ایستاده است،نیرو کنید و مرد آسا باشید که این بار، گران است.
و هر روز کسی از گوشه ای و هر روز کسی از کناری درآمد. کسی که تکه ای از عرش خدا و پاره ای از امانت او را بر پشت گرفت.
هزاران سال گذشته است و هزاران سال دیگر نیز می گذرد، اما عرش خدا هرگز بر زمین نخواهد افتاد." (روایت نهم کتاب جوانمرد نام دیگر تو -عرفان نظر آهاری)

/ دوشنبه 4 خرداد 1394 ساعت 11:03

میگم که من شاید نمیگیرم!
میشه حالا خودتون یکم واضخ تر این خط فکری رو توضیح بدید. ینی در کل این وبلاگ چی میخواد بگه؟هدفش چیه؟
هر وبی همون اول که بری داد میزنه تقریبا چی میگه! یکی شعر...یکی دلنوشته...یکی اجتماعی...سیاسی.
من اینجا در کل ترکیبی از شعروادبیات عرفان وفلسفه ...و یکمم بوی سیاست به مشامم میرسه.
حالا میشه خودتون بفرمایید

یک سوال برای خودم وجود دارد که در متن ثابت به نقل از دکتر شریعتی عرض کردم،
" همه چیز برای انسان است و انسان نمی‌دانیم که برای چیست، برای این‌که نمی‌دانیم که کیست. چه عواملی انسان را به بحران کنونی کشانده است؟"
و در واقع موضوع این وبلاگ طرح این سوال و پاسخ آن عنوانش است " مسیحای جوانمرد- اشاره به شعر زمستان مهدی اخوان ثالث"
بنابراین نیاز هست که به تمام جوانب انسانیت پرداخته شود؛ از سیاست گرفته تا عرفان و محیط زیست! البته با رعایت اختصار و این اصل که من هیچ نمی دانم

/ یکشنبه 3 خرداد 1394 ساعت 23:20

خب پس مشکل ازفرستنده نیست از گیرنده است
من معذرت میخوام بابت گیرایی ضعیفم.

نفرمایید، منظور بنده این نبود!
فکر می کردم که خط فکریم رو به وضوح بیان کردم

/ یکشنبه 3 خرداد 1394 ساعت 21:59

برای مطالبتون باید یکم فکر کنم تا بفهمم چی میگید...
چند تا پست ها رو خوندم تا چیزی دستگیرم بشه...ولی...
خط فکریتون رو هم نتونستم تشخیص بدم
البته ب این خاطره که یکم پراکنده نوشتید....

به نظرم به صراحت خط فکریم رو بیان کردم،
معذرت می خوام!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد