ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بشر از مادر ایام نمی زاد ایکاش
که عنان در کف تقدیر نمی داد ایکاش
زندگی نیست که زندان مکافات است این
کس به زندان مکافات نمی ماناد ایکاش
در باغی بگشاید به رُخَت سبز، ولی
سخت بن بست که هرگز نگشایاد ایکاش
تن درستی و امان است، تن آسایی ما
که نمی پاید و تن نیز نپایاد ای کاش
اول امید که خیری برساند لیکن
وآخرش خوف که شری نرساناد ایکاش
جز ستم نیست توانایی و آنهم که گناه
آدمی هیچ گناهی نتواناد ایکاش
بعد این خانه خرابی که به دنیا دیدیم
خانه ی آخرت از ما بُدی آباد ایکاش
لیک از این مغلطه معلوم که آن حاجت هم
نه روا بوده خدایا که روا باد ایکاش
گر فلاطون شوی از شر شیاطین نجهی
که جهیدن بدی از اینهمه شیاد ایکاش
خضر و قائم به جهانی دگرند و اینجا
با کس این قرعه نیفتاد و نیفتاد ایکاش
این جهان فتنه و نخجیرگه شیطان است
سرنوشتی که کس این قصه نداناد ایکاش
نکته گیری و فضولی نتوان با تقدیر
که خدا عذر فضولی بپذیراد ایکاش
شهریارا دم رفتن همه را حرف این است
که دگر بار نزایاد و نمیراد ایکاش